سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منع دانش روا نیست . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]


ارسال شده توسط کرمانشاهی در 88/4/5:: 12:2 صبح
انتشار بی سابقه نامه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به رهبری که می توانست باتوجه به شرایط فعلی کشور منطقی تر و لزوما در قالبی محرمانه و نه سرگشاده خطاب به حضرت آیت الله خامنه ای تنظیم شود ، نگارنده را بر آن داشت که نکاتی چند را در پاسخ به نامه آیت الله هاشمی رفسنجانی به رشته تحریر درآورد.

رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست مجلس خبرگان رهبری

نامه تند و متاسفانه به دور از رسوم و آداب مکاتبه با بزرگان حضرتعالی را خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی به مانند هزاران هم وطن دیگر خواندم و در خلوت خویش به استنتاجات تاریخی شما که بر آمده از وقایع اتفاقیه سال های اول انقلاب بود اندیشیدم و در نهایت از غفلت شما نسبت به تکرار صداها و هزاران باره تاریخ متعجب شدم. قصد من از نوشتن این نامه نصیحت و معاضدت شما برای یافتن راه درست و عاری از تاریکی و ظلمت نیست. چرا که به مثابه زیره به کرمان بردن و در محضر عالم، فضل فروختن، آن را ناپسند می دانم. اما با مشاهده نامه شما و انتشار وسیع آن در داخل و خارج از کشور، بر خود واجب دانستم که بندهایی از ادعاها و استدلالات جنابعالی را در محاوره ای غیابی، به همراه خودتان مروری دوباره کنیم تا شاید افق دیدتان نسبت به آنچه که در این نامه نشان داده می شود روشن تر و امیدوار کننده تر شود.

پشتیبان من برای به تحریر در آوردن این سطور دستور العمل گهربار امیرمومنان است که در آن فرموده اند: " احْىِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَةِ، وَ اَمِتْهُ بِالزَّهادَةِ، وَ قَوِّهِ بِالْیَقینِ، وَ نَوِّرْهُ بِالْحِکْمَةِ، وَ ذَلِّلْهُ بِذِکْرِ الْمَوْتِ، وَ قَرِّرْهُ بِالْفَناءِ، وَ بَصِّرْهُ فَجائِعَ الدُّنْیا، وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ، وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّیالى وَ الاَْیّامِ، وَ اعْرِضْ عَلَیْهِ اَخْبارَ الْماضینَ، وَ ذَکِّرْهُ بِما اَصابَ مَنْ کانَ قَبْلَکَ مِنَ الاَْوَّلینَ، وَ سِرْ فى دِیارِهِمْ وَ آثارِهِمْ، فَانْظُرْ فیما فَعَلُوا، وَ عَمَّا انْتَقَلُوا، وَ اَیْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا" « دلت را با موعظه زنده کن، و با بى رغبتى به دنیا بمیران، آن را با یقین قوى کن و با حکمت نورانى نما، و با یاد مرگ فروتن و خوار کن، و به اقرار به فانى شدن همه چیز وادار، و به فجایع دنیا بینا گردان، و از صولت روزگار، و قبح دگرگونى شبها و روزها برحذر دار، اخبار گذشتگان را به او ارائه کن، آنچه را بر سر پیشینیان آمد به یادش آور، در شهرهاى آنان و در میان آثارشان سیاحت کن، در آنچه انجام دادند و اینکه از کجا منتقل شدند و در کجا فرود آمدند و منزل کردند دقّت کن»

حضرت آقای هاشمی،
این نامه در صدد دفاع صرف از عملکرد دولت نیست که گمان رود جانبدارانه و در دفاع از دکتر احمدی نژاد و دولت نهم نوشته شده است – چرا که پرداخت به آن و ادا کردن حق مطلب سبب اطاله کلام می شود هر چند که لامحاله بایستی از ظلم هایی که دراین نامه بر  این دولت شده است دفاع کرد – اما غرض اصلی به چالش کشیدن عبارات، الفاظ و بیشتر از آن ، کنایات و اشاراتی است که شما در نامه خود به عالی ترین مقام نظام مقدس جمهوری اسلامی با ایراد اتهام به دولتی خدمتگزار و عدالت خواه به رشته تحریر در آورده اید. هر چند به گونه ای که گویا خود نامه را ننوشته اید در انتهای نوشتار خود آورده اید که " دوست، همراه، و هم سنگر دیروز، امروز و فردایتان " اما در نگاه اولیه محتوای این نامه تند سوای این ادعا را گواه است.

آورده اید که؛
با بیان احوالات سال های ابتدایی انقلاب قصد معرفی و قیاس بنی صدر خائن با دکتر احمدی نژاد را ندارید اما در میان تطبیق و مقایسه ضمنی این دو شخصیت با هم، غافلید از آنکه بنی صدر فراری، به افشاگری و زدودن غبار از صندوقچه پر درد و غصه نظام که مالامال از رنج های ناگفته است مشهور نبود، بلکه وی به اغتشاش و آشوب افکنی خیابانی و تهییج مجامع و گروهها علیه مخالفان خود شهیر و معروف است تا حق طلبی و عدالت خواهی! امری که متاسفانه شما در نامه خود بارها و بارها نظام را به وقوع آن تهدید کرده و شاید هم به نوعی از آن خبر داده اید.
از یاد نبریم در زمانی که خرمشهر ، شهر خون و قیام ، به خاطر تبانی و سهل انگاری بنی صدر در حال سقوط بود، هر گاه ندای اعتراضی بلند می شد و بنی صدر، خائن خوانده می شد، منتقدان پاسخی چنین می شنیدند که بیان اینها به نفع مملکت نیست!

آیا استدلال شما برای جلوگیری از برخورد با آقازاده ها و برخی رانت بازی ها ، همان مدعایی نیست که سال ها با تمسک بدان، آهسته و پیوسته زندگی شخصی خود واطرافیان برخی مسئولان نیز در زمره اصول انقلاب درآمده و چه صداها که به دلیل تعدی به این اصل تازه تاسیس انقلاب در نطفه خفه نشد؟

یار دیرین امام؛

اگر شما پیش از این و در ماجراهایی نظیر دانشگاه آزاد، وضعیت نامناسب برخی اطرافیان و سایر ابهاماتی که درباره تان مطرح است به نصیحت ناصحان و شفقت دلسوزان
پس از انتشار نامه شما با وجود سوء استفاده برخی شبکه های ماهواره ای از این اقدام، اما شبکه خبری وابسته به انگلیس با پخش برنامه ای فوق العاده به تحلیل این نامه پرداخته و با بی سابقه خوان نگارش آن، از به تحریر درآمدن چنین مرقومه ای آن هم بعد از مناظره ای ساده اظهار تعجب بسیار کرده و برای آن معانی پشت پرده بسیاری برشمرده است. حتی دشمنان و مخالفان نظام در امپراطوری رسانه ای انگلیس از اینکه این نامه به صورت سرگشاده منتشر شده شده است اظهار شگفتی بسیار کرده اند!
توجه نموده بودید هیچ گاه کار به افشاگری و هم آورد طلبی نمی رسید. متاسفانه بنا بر نقل مشهوری که از خصوصیات رفتاری شما ورد زبان هاست، عدم توجه به توصیه های منتقدان، از خواص رفتاری دولت آقای اکبر هاشمی رفسنجانی بوده است.
بگذارید نهج البلاغه را بار دیگر با هم مرور کنیم. امیر سخن در نامه خود به مالک چنین مرقوم فرموده اند: " ثُمَّ لْیَکُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَکَ اَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَکَ، وَ اَقَلَّهُمْ مُساعَدَةً فیما یَکُونَ مِنْکَ مِمّا کَرِهَ اللّهُ لاَِوْلِیائِهِ، واقِعاً ذلِکَ مِنْ هَواکَ حَیْثُ وَقَعَ. وَ الْصَقْ بِاَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ، ثُمَّ رُضْهُمْ عَلى اَنْ لایُطْرُوکَ، وَ لایُبَجِّحُوکَ بِباطِل لَمْ تَفْعَلْهُ، فَاِنَّ کَثْرَةَ الاِْطْراءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ، وَتُدْنى مِنَ الْعِزَّةِ." « باید از نزدیکانت برگزیده ترینشان نزد تو آن کسی باشد که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید، و نسبت به آنچه که خداوند براى اولیائش خوش ندارد کمتر تو را یارى دهد، گرچه این برنامه علیه میل تو به هر جا که خواهد برسد. به اهل پاکدامنى و صدق بپیوند، و آنان را آنچنان تعلیم ده که تو را زیاد تعریف نکنند، و بیهوده به کارى که انجام نداده اى تو را شاد ننمایند، که تمجیدِ فراوان ایجاد کبر و نخوت کند، و به گردنکشى نزدیک نماید. »

رئیس مجمع تشخیص مصلح نظام؛
نوشته اید: " دهها میلیون نفر در داخل و خارج ناظر دروغ‌پردازیها و خلافگویی‌هایی بودند که برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف، افتخارات نظام اسلامی‌مان را نشانه گرفته بود." اگر ملاک شرع و قانون است آیا این اتهام نیست؟ آیا اخبار مربوط به تخلف یکی از نزدیکان شما در پرونده استات اویل که منجر به برکناری مدیر این شرکت در اروپا – در بلاد کفر! – شد و متاسفانه در داخل کشور بر آن سرپوش گذاشته شد را انکار می کنید؟ اگر شما لغزش منسوبان خود را افتخارات نظام اسلامی مان بدانید حقا که بایستی سید جمال الدین اسدآبادی را از قبر بیرون بیاوریم تا دوباره بگوید: " در اروپا اسلام دیدم ولی مسلمان ندیدم و در ایران مسلمان دیدم ولی اسلام ندیدم! " آیا متهم کردن رئیس جمهوری اسلامی ایران به حماقت و خیال پردازی و حتی دیوانگی از سوی نزدیکان شما و کسانی مانند دخترتان در مراسم رسمی و در انظار هزاران نفر، زیر سوال بردن افتخارات نظام نیست؟ رئیس جمهور هنوز عالی ترین مقام اجرایی کشور است که یاران شما به مسلخ نرسیده او را سر می برند!

ریاست محترم مجلس خبرگان رهبری؛
آورده اید که : "نقطه قابل توجه دراین تهمت‌ها این است که غیرمستقیم، مقام ولایت در زمان رهبری امام راحل و جناب‌عالی که هادی دولت‌ها بوده‌اید و با اظهارات صریح، مدیریت‌ها را مورد تأیید و تحسین قرارداده‌اید، نشانه گرفته است." از کجا چنین نتیجه ای را به دست آورده اید؟ از آنجایی که اغلب شعارهای احمدی نژاد و دولت نهم برآمده از بیانات امام و رهبری بود؟ یا از آنجا که احمدی نژاد و نزدیکانش شایسته بیشترین تعریف و تمجید از سوی مقام عظمای ولایت شدند به طوری که شما بارها و بارها نسبت به این تفقدات رهبری گلایه خود را در خفا و علن اظهار داشته و پاسخ خود را گرفته اید. آیا آنگاه که افکار امام راهی موزه تاریخ می شد، شما آثاری از نشانه گیری امام مشاهده نکردید؟ آیا آنگاه که دوستان و هواداران دیروز و امروز شما در به راه اندازی 18 تیر، ولایت فقیه و رهبری نظام را هدف قرار داده بودند شما ردپایی از نشانه گیری رهبری و ولایت فقیه مشاهده نکردید؟ آیا تاوان تخلفات آقا زاده ها و رانت خواری کجاوه نشینان قدرت دوست را رهبر انقلاب باید بدهند که به اذعان دوست و دشمن زندگی عادی خود و نزدیکانشان، همطراز پایین ترین قشر جامعه است؟ چرا مغلطه ای چنین آشکار می کنید؟ این جا و آن کجا؟

آیا فرمان هشت ماده ای حضرت آیت الله العظمی خامنه ای و فرمایشاتی این چنین که : "با آغاز مبارزه با مفاسد اقتصادی نعره های مخالفت بلند خواهد شد " جز از جانب این دولت و اقدامات آن به بار نشست؟ گامی کوچک برای مبارزه با مفاسداقتصادی بود که چنین گرد و غباری را به پا کرده است.
به این سخنان رهبری دقت کنید: « این دولت، دولت بانشاط، چابک، فعال، دلسوز ، دلبسته به منافع و خواسته های مردمست. ببینید همه شان واقعا مثل جنگ احزاب دست به دست هم داده اند و فشار می آوردند که این دولت را بکوبند. » و «به اعتقاد من مرکزی که باید مبارزه با مفاسد اقتصادی را دنبال کند دولت است و قوه قضائیه در مرحله آخر قرار می گیرد، دولت باید سینه سپرکند و به میدان بیاید.»

نوشته اید؛
"اینجانب برای پرهیز از آلوده‌شدن فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات به تشنجات بیشتر، از عکس‌العمل فوری که مورد انتظار ملت است، خودداری کردم." اگر واقعا چنین نیتی داشته اید دو روز دیگر صبر می کردید تا فضای انتخابات را ملتهب نکرده و دشمن شادمان نکنید. البته اگر انتشار نامه شما " حبا لعلی" بوده است نه " بغضا لمعاویه"!. در غیر این صورت ، زمان درستی را برای رسیدن به هدف خود انتخاب کرده اید.

مگر نشنیدید که رهبری فرمودند: « آن کسانى هم که دستى در تبلیغات دارند، فضاى سیاسى کشور را آشفته نکنند؛ بدگویى از این، اهانت به آن، معارضه‌ى جناح‌هاى سیاسى با هم. مردم چه تقصیرى کرده‌اند که بایستى ذهن آن‌ها به خاطر انگیزه‌هاى مختلف سیاسى اشخاص و گروه‌ها و جناح‌ها و مجموعه‌ها، آشفته و مغشوش شود. این‌ها بگذارند فضاى انتخابات سالم باشد.» .

جالب است بدانید که پس از انتشار نامه شما با وجود سوء استفاده برخی شبکه های ماهواره ای از این اقدام، اما شبکه خبری وابسته به انگلیس با پخش برنامه ای فوق العاده به تحلیل این نامه پرداخته و با بی سابقه خوان نگارش آن، از به تحریر درآمدن چنین مرقومه ای آن هم بعد از مناظره ای ساده اظهار تعجب بسیار کرده و برای آن معانی
به این سخنان رهبری دقت کنید: « این دولت، دولت بانشاط، چابک، فعال، دلسوز ، دلبسته به منافع و خواسته های مردمست. ببینید همه شان واقعا مثل جنگ احزاب دست به دست هم داده اند و فشار می آوردند که این دولت را بکوبند. »
پشت پرده بسیاری برشمرده است. حتی دشمنان و مخالفان نظام در امپراطوری رسانه ای انگلیس از اینکه این نامه به صورت سرگشاده منتشر شده شده است اظهار شگفتی بسیار کرده اند!

جناب آقای هاشمی رفسنجانی؛
آورده اید: "رئیس قوه قضاییه وقت جناب آقای یزدی در پایان کار ریاست جمهوری اینجانب، در عمل به اصل 142 قانون اساسی رسماً اعلام پاکی و منزّه بودن خانواده رئیس‌جمهور و حتی کم‌ شدن دارایی‌ها در دوران مسئولیت را نمودند، ولی تکرار اتهام تکرار جواب را می‌طلبد" لطفا به پاسخ آیت الله یزدی که به تاییدیه وی استنادکرده اید دقت کنید: «از ده سال به این طرف، من دیگر در دستگاه قضایی نبودم. این انتساب برای 10 سال پیش است. در زندگی هم می دانیم و تاریخ نشان می‌دهد خیلی حوادث مختلف پیش می‌آید. بنابراین باید مشخص شود که این جمله مال الان نیست و نباید الان مورد استناد قرار گیرد.»

آقای هاشمی رفسنجانی؛
نوشته اید: « در دور جدید تهمت‌ها و هجمه‌ها هم از حدود پنج سال پیش تاکنون دندان روی جگر دارم و بخاطر خداوند و مصالح انقلاب و کشور، اندوه خویش را مکتوم می‌د‌ارم و از این جهت هم مورد گلایه بسیاری از دلسوزان اسلام و انقلاب و بستگانم قرار می‌گیرم ».

به نظر می رسد خاطر شما به دلیل کثرت انتقادات و عتاب ها خطاب به دولت فعلی  در به یادآوری دقیق تاریخ چهارسال اخیر شما را یاری نمی کند. چندین سخنرانی رسمی با حضور میهمانان داخلی و خارجی و تخریب آشکار دستاوردهای دولت روی کار، چگونه از دید شما پنهان مانده است؟ شاید هم مشاوره هایی که به شما در نوشتن این نامه داده شده است چندان مناسب سمت و جایگاهتان نیست.

آورده اید که؛
« من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمی‌دانم و خود جناب‌عالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم می‌دانید. ولی این نظر را رسانه‌‌ای نکرده‌ام و خود عوامل دولت در این مورد بزرگ‌نمایی کرده‌اند که هدف بزرگ‌نمایی در آن مناظره روشن شد.» کدام وضع موجود؟ چرا انتخاب مردم و تاییدات رهبری آن هم با بالاترین الفاظ و تعابیر را زیر سوال می برید؟ آیا بی صلاحیت نشان دادن دولت قائم و انتساب آن به دولت بنی صدر، زیر سوال بردن افتخارات نظام که در تیرماه 84 و با مشارکت گسترده مردم تبلور یافت نیست؟

همان طور که رئیس جمهور نیز بارها گفته اند کسی مدعی بی نقص بودن این دولت نیست، اما وقتی کنایه و اشاره ای به فرزندان، نزدیکان و دوستان شما زیر سوال بردن افتخارات نظام قلمداد می شود پس چرا نباید تخریب همه جانبه و هجوم علنی شما به قوه عریض و طویل مجریه و عملکرد دولت از بالاترین تا پایین ترین سطوح را به زیر کشیدن افتخارات نظام و ایران دانست؟ خانواده شما مهم تر است یا حفظ نظام؟ گیرم که شما در ادعاهای خود حق گو و راست کردارید آیا نخوانده اید که " فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَیْنِ قَذًى، وَ فِى الْحَلقِ شَجاً!" اگر واقعا راست بنیانید، خاشاک در چشم و استخوان در گلویتان کجاست؟

تهدید کرده اید که؛

«با این همه بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌ فشانهایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده می‌کنیم.» نتیجه انتخابات هر چه که باشد همان خواهد شد و نامه شما یقین بدانید که تاثیر چندانی در بالا و پایین آوردن آن نخوهد گذاشت اما دریغ از این زمان شناسی و نابهنگامی انتشار نامه تان.

آیا آتشفشفان های مد نظر شما همانی نیست که از سوی مخالفان نظام سعی بسیاری می شود تا مردم ترغیب به اغتشاش و شورش شوند؟ این آتشفشان ها کجا بودند در سال هایی که مدیران بنز سوار ، لحظه به لحظه از مردم خدمتگزار دور می شدند و با هرگام دولت شما صد گام به اختلاف طبقاتی می افزودند؟ اما اگر آتشفشان مد نظر شما اعتراض و گلایه های مردمی است، تا آنجا که حافظه مان یاری می کند کوچک ترین اعتراض و اظهار ناراحتی و به تعبیر شما آتشفشان شدن! درباره دستاوردهای دولت شما برابر بود با بدترین عقوبت و مجازات که نمونه های آن بسیار است. اما اگر شما با این پیشینه چشمگیر در سالهای قبلا از انقلاب و پس از انقلاب خواسته یا ناخواسته در حال دعوت دوستانتان به اغتشاش و هرج و مرج طلبی هستید باید بگویم هر چند که این امر سالبه به انتفاء موضوع است، اما بد نیست بدانید رهبر معظم انقلاب که شما فرمایشات ایشان را فصل الخطاب نامیده اید در روز چهارده خرداد ، همگان را از هرگونه پیشامد تشنج آفرین و برهم زننده آرامش کشور در آستانه انتخابات برحذر داشته است.

آیت الله هاشمی رفسنجانی؛
قصد داشتم کمی بیشتر به ابعاد نامه شما در باره "فتنه های خطرناک" بپردازم و با ذکر مصادیق متعدد به شما اثبات کنم که "فتنه خطرناک" چیست و در حال حاضر کجاست؟ اما به همین اندک بسنده می کنم و شما را و خودم را به آنی دعوت می کنم که همواره در خطبه های نمازجمعه تان ما را بدان دعوت می کنید.
غرض خاموش کردن آتشی بود که پس ازنامه شما به رهبر عزیزمان در دل من و بسیاری دیگر از دلسوزان انقلاب پدید آمده بود. اما مانده ام که با انتشار نامه شما ، حال روز مقام معظم رهبری که شما خود را " دوست، همراه، و هم سنگر دیروز، امروز و فردایشان" خوانده اید چگونه است؟